عاشقانه های من و او

ساخت وبلاگ
من خیلی خوشبختم؛ چون همسری دارم که هروقت دلم گرفته، شکستی خوردم یا از چیزی ناراحتم، واسم کوهه امیده و به اندازه ی ساعتها واسه امید دادن بهم حرف داره؛ شده یک ساعت کامل برام حرف بزنه و نه خسته بشه و نه حرفاش تکراری... وقتی دستامو گرفتی و تو چشمای من ذل زدی و گفتی: هیچ چیزه دنیا _و دوباره تکرار کردی هیچ چیزه دنیا _ ارزشه ناراحتی که هیچی، خوش نبودنه تو رو نداره، بی ارزش بودنه همه ی دنیا رو در مقابله عشقی که به تو دارم، "دوباره" با تک تکه سلول های بدنم حس کردم...   من به داشتنت افتخار میکنم و هر چقدر که خدا رو واسه این شکر کنم، بازم کمه... خیلی کم!   عاشقانه های من و او...
ما را در سایت عاشقانه های من و او دنبال می کنید

برچسب : من خیلی خوشبختم, نویسنده : chamsafar73756 بازدید : 189 تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 ساعت: 10:21

من همسری دارم که دلش به وسعته آسمونه خداست، من همسری دارم که مهربونیاش تجلیِ رحمانیتِ خالق بی نظیرشه. همسر من اخلاق خوبش مختص یه وقتای خاصی نیست؛ اون حتی وقتایی که -خدایی نکرده- تو بدترین شرایط روحی هم باشه، اخلاقش همون اخلاقِ بی نظیرِ همیشست. من هر چقدر هم که واسه بزرگیِ این نعمتی که خدای خوبم بهم داده شاکرش باشم، بازم کمه... صالح جان، منو ببخش که گاهی اذیتت میکنم، بهونه می گیرم، غر میزنم، الکی الکی ناراحت میشم و عوضش تو همیشه با چشمای قشنگ و مهربونیات، منو غرق میکنی تو خوشبختی. از هرجا و هر کسی هم که دلگیر و ناراحت باشم، یک لحظه نگاه کردن به تو همشُ از عاشقانه های من و او...
ما را در سایت عاشقانه های من و او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chamsafar73756 بازدید : 212 تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 ساعت: 10:18

الان که من دارم این پست رو مینویسم، عصر سه شنبست؛ ینی دقیقا سه روز و شیش و نیم ساعته که صالح جانمو ندیدم... آخه عشقم رفته قم؛ سفر کاری! حتی همون لحظه های اولی که از هم جدا شدیمم دلم براش پرپر می زد، نمیتونستم تحمل کنم؛ حتی فکرشم سخت بود که تا پنجشنبه نبینمش، یک لحظه هم دوریش نفس کشیدنو برام سخت میکنه... تازه تهران که رفته بود بیست روزِ پیش، همش دو روز همو ندیدیم، مُردم... صالح جانم الان زنگ زد؛ حرم بود و ازش خواستم کلی برام دعا کنه، دعای صالح جانم واسه ی من مستجاب میشه، میدونم. سه روز قبل خودِ قم نبودن، دهکده ی وسف بودن که تقریبا هفتاد کیلومتر با قم فاصله دار عاشقانه های من و او...
ما را در سایت عاشقانه های من و او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chamsafar73756 بازدید : 219 تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 ساعت: 10:16

مردد بودیم که بریم یا نریم! آخه تاریخایی که میبردن، در هم پیچیدگی عجیبی داشت با امتحانات میانترم! بالاخره تصمیم گرفتیم دلُ بزنیم به دریا و بریم... بعد از کلی انتظار، ساعت دهِ بیستوهفتم اردیبهشت رسید و ما وارد راه آهن شدیم! البته ساعت یازده و نیم حرکت کردیم. هیچکدوممون تابحال مسیر مشهد-ساری رو با قطار نرفته بودیم! فوق العاده طولانی تر بود اما مزیت اینکه با قطار رفتیم، دیدن مناظر بکر و زیبای خطه ی مازندران بود، پل ورسک و... دیگه ساعتای آخر واقعا کمردرد گرفته بودیم و هر لحظه منتظر رسیدن به ایستگاه ساری بودیم؛ هفده ساعت واقعاً زیاد بود؛ گرچه حضور کسی که عشق عاشقانه های من و او...
ما را در سایت عاشقانه های من و او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chamsafar73756 بازدید : 195 تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 ساعت: 10:15

امروز بیست و چهارم تیرماهِ هزاروسیصدُ نودُ پنجه و صالحِ من پیروِ علاقه و استعدادِ بی نهایتش تو علوم انسانی، الان داخل سالنِ محل برگزاریِ کنکور سراسری علوم انسانیه. صالح جان اینو از قبل میدونست که استعداد خونوادگی ای تو علوم انسانی داره؛ اما به قدری که الان و بعد از سه سال تحصیل تو رشته منابع طبیعیِ دانشگاه فردوسی، از استعدادش تو علوم انسانی خبر داره، اون موقع خبر نداشت و بالاخره ام تصمیم گرفت برگرده و رشته هایی رو برای تحصیل انتخاب کنه که بهشون علاقه داره. من عشقمُ بخاطر این شهامتش تحسین می کنم. البته صالح من از اول به رشته ی قبلیش بی علاقه نبود، الا عاشقانه های من و او...
ما را در سایت عاشقانه های من و او دنبال می کنید

برچسب : کنکور 95,کنکور سراسری 95,کنکور هنر,کنکور 96,کنکور ارشد 96,کنکور زبان,کنکور تجربی 95,کنکور تجربی,کنکور هنر 95,کنکور ۹۵, نویسنده : chamsafar73756 بازدید : 196 تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 ساعت: 10:14